دو پارتی سانزو {پارت اول}
در خانه باز شد
سانزو با تن و بدن خونین وارد خانه شد
ات : سلام سانزو جونم
ات دوید و سانزو را به گرمی در آغوش گرفت
سانزو : سلام عزیزم
ات : دوباره دعوا کردی ؟
سانزو دستش را لای موهای ات حرکت داد و موهایش را بهم ریخت، از موهای جنگلی اش خوشش می آمد
سانزو : گنگ ما با یه گنگ دیگه مبارزه داشت مجبور بودم
ات : اشکال نداره ، بیا زخماتو ببندم
(ده دقیقه بعد )
ات : اینم از این ، تموم شد
سانزو : ممنونم
ات : بزار برات یه لباس تمیز بیارم
ات به طرف اتاق قدم برداشت و از کشو سانزو تیشرت مشکی و شلواری به رنگ آبی تیره برداشت و دوباره به سالن رفت
سانزو : لطفا بزارش جلوی در حموم
ات : باشه
ات دوباره به طرف اتاق رفت و لباسها را جلوی حمام با حوله ای
تمیز گذاشت ، به حمام رفت و آب داغ را باز کرد
با قدم های کوتاه ولی سریع به سالن میرفت
ات : حموم آمادس
سانزو : ممنون ، غذا
ات : حاضره ، برو بيا بعد غذا میخوریم
سانزو : باشه
سانزو به طرف اتاق رفت و در اتاق را بست
صدای دادش تا آشپزخانه رسید
سانزو : دوباره یادت رفت آب سرد باز کنییییی ، سوختممممممم
ات کمی خندید و پماد سوختگی از کابینت بیرون آورد و روی میز گذاشت و به درست کردن میز غذا ادامه داد
بعد از ده دقیقه سانزو با بدنی قرمز از اتاق بیرون آمد و پماد را از روی میز برداشت و کمی به دستانش زد و کل بدنش را با پماد پوشاند
سانزو: از این به بعد دیگه باید تابلو هشدار اونجا بزنی ، خببببب ، شام چیهههههه
ات : خب حواسم نبود ، کاری ، من خودم عاشق کاریم
سانز و روی صندلی نشست و مشغول خوردن غذا شد
سانزو : هممممم ، خوشمزست
ات : خواهش میکنم (*-*)
ات شروع به خوردن غذایش شد
ات : بازم میخوری ؟
سانزو : نه ، دستت درد نکنه
به طرف کابینت های بالایی رفت و یکی از آنها را باز کرد
....
تا پارت بعد ....
سانزو با تن و بدن خونین وارد خانه شد
ات : سلام سانزو جونم
ات دوید و سانزو را به گرمی در آغوش گرفت
سانزو : سلام عزیزم
ات : دوباره دعوا کردی ؟
سانزو دستش را لای موهای ات حرکت داد و موهایش را بهم ریخت، از موهای جنگلی اش خوشش می آمد
سانزو : گنگ ما با یه گنگ دیگه مبارزه داشت مجبور بودم
ات : اشکال نداره ، بیا زخماتو ببندم
(ده دقیقه بعد )
ات : اینم از این ، تموم شد
سانزو : ممنونم
ات : بزار برات یه لباس تمیز بیارم
ات به طرف اتاق قدم برداشت و از کشو سانزو تیشرت مشکی و شلواری به رنگ آبی تیره برداشت و دوباره به سالن رفت
سانزو : لطفا بزارش جلوی در حموم
ات : باشه
ات دوباره به طرف اتاق رفت و لباسها را جلوی حمام با حوله ای
تمیز گذاشت ، به حمام رفت و آب داغ را باز کرد
با قدم های کوتاه ولی سریع به سالن میرفت
ات : حموم آمادس
سانزو : ممنون ، غذا
ات : حاضره ، برو بيا بعد غذا میخوریم
سانزو : باشه
سانزو به طرف اتاق رفت و در اتاق را بست
صدای دادش تا آشپزخانه رسید
سانزو : دوباره یادت رفت آب سرد باز کنییییی ، سوختممممممم
ات کمی خندید و پماد سوختگی از کابینت بیرون آورد و روی میز گذاشت و به درست کردن میز غذا ادامه داد
بعد از ده دقیقه سانزو با بدنی قرمز از اتاق بیرون آمد و پماد را از روی میز برداشت و کمی به دستانش زد و کل بدنش را با پماد پوشاند
سانزو: از این به بعد دیگه باید تابلو هشدار اونجا بزنی ، خببببب ، شام چیهههههه
ات : خب حواسم نبود ، کاری ، من خودم عاشق کاریم
سانز و روی صندلی نشست و مشغول خوردن غذا شد
سانزو : هممممم ، خوشمزست
ات : خواهش میکنم (*-*)
ات شروع به خوردن غذایش شد
ات : بازم میخوری ؟
سانزو : نه ، دستت درد نکنه
به طرف کابینت های بالایی رفت و یکی از آنها را باز کرد
....
تا پارت بعد ....
۱.۴k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.